نیمکت پارک پر بود از خاطره رهگزران
پر بود از حرفهای عاشقانه
از گله های مردم از درد زمانه
...
گاهی تا صبح بستر بی خانمان بود
گاهی نشیمن گاهه دلی خسته با چشمی اشکبار
و نیمکت تمام این خاطرات تلخ و شیرین را از بر بود
تن نیمکت دفتر خاطره بود
گوشه گوشه پر اسم
نقش قلبی تیر خورده بر تن
نامی نشانی از رهگذری
نیمکت ...ویترین خاطره آدمهاست
نظرات شما عزیزان:
|